{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
تو باشی باران باشد ویک جاده ی بی انتها به تمام دنیا میگویم: خداحـــــــافظ
چه صادقانه رفتی... به گمانم این تنها "نا دروغ"' تو بود!
یه کوچه یه جاده یه عابر پیاده عابری که گمراهه اسیر دست گناهه توکه مهربونترینی توکه خوبو بهترینی فرصت بخشش اگه هنوز هست پس ببخش منو که دلتنگم....از اینهمه غریبی..
عمریست نشستم پای لرز خربزه هایی که یادم نمی آید کی خوردمشان.....
آدما بازی کردنو خیلی دوست دارند، اما مهم اینجاست که بفهمی هم بازیشون میشی یا اسباب بازیشون!
یعنـــے میشود روزی برسد که بیایــے ... مرا در آغوش بگیری ... بخواهم گله کنم ... بگویے هیس ... همه کابوس ها تمام شد ...
بیـــا برای یکــبار هــم که شـــده... دست به خلاف بزنیـم...! من اندوه تـــو را مـــی دزدم...! تو تنهـایـی مـرا...!!
ایـن جـا هـاے خـالـے کـه نـبـودنـت را به رُخـم مـے کـشـنـد چـه مـے دانـنـد . . ... فـرهـادتـــ شـده اَم ، بـا تـمـام زنـانـگـے اَم و چـه شـب هـا کـه خـواب ِ شـیـریـنـَت را نـمـے بـیـنـَم . . .
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را میدهم یکی از ان گریه های شیرین کودکیم را پس بده...
روزهایی که میدیدمت نفسم میگرفت! اما حالا که نیستی دلم میگیرد... برگرد..... تحمل اولی اسان تر است!!! فقط برگرررررررد................
سيگار همراه با اشک ...!! چه طعم تلخي دارد انتظار ...!! وقتي ميداني هرگز اورا نميبيني ...!!
شیشه نازک احساس مرا دست نزن، چندشم میشود از لکه انگشت دروغ، آنکه میگفت که احساس مرا میفهمد،کو کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت....
دوستت دارم ، رازیست که در میان حنجره ام دق میکند ، وقتی که نیستی .
آنکـه واقعـا تـو را دوستـ دارد ...! به سـاز آرام ، بـودنتـ کفـایت می کنـد و هرگـز از تـو نمیخواهـد رقاصه سازهـایش باشـی...
ایـــن روزهــــا خــوابــــم نمـی آیــد … فـقــط مـــی خـــوابـــــم کــــه بیـــــدار نبــــاشــــم!...
تو را من “تو” کردم وگرنه “او” هم زيادت است پس اينقدر برايم ،شما,شما نکن
تو باشی باران باشد ویک جاده ی بی انتها به تمام دنیا میگویم: خداحـــــــافظ
چه صادقانه رفتی... به گمانم این تنها "نا دروغ"' تو بود!
یه کوچه یه جاده یه عابر پیاده عابری که گمراهه اسیر دست گناهه توکه مهربونترینی توکه خوبو بهترینی فرصت بخشش اگه هنوز هست پس ببخش منو که دلتنگم....از اینهمه غریبی..
عمریست نشستم پای لرز خربزه هایی که یادم نمی آید کی خوردمشان.....
آدما بازی کردنو خیلی دوست دارند، اما مهم اینجاست که بفهمی هم بازیشون میشی یا اسباب بازیشون!
یعنـــے میشود روزی برسد که بیایــے ... مرا در آغوش بگیری ... بخواهم گله کنم ... بگویے هیس ... همه کابوس ها تمام شد ...
بیـــا برای یکــبار هــم که شـــده... دست به خلاف بزنیـم...! من اندوه تـــو را مـــی دزدم...! تو تنهـایـی مـرا...!!
ایـن جـا هـاے خـالـے کـه نـبـودنـت را به رُخـم مـے کـشـنـد چـه مـے دانـنـد . . ... فـرهـادتـــ شـده اَم ، بـا تـمـام زنـانـگـے اَم و چـه شـب هـا کـه خـواب ِ شـیـریـنـَت را نـمـے بـیـنـَم . . .
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را میدهم یکی از ان گریه های شیرین کودکیم را پس بده...
روزهایی که میدیدمت نفسم میگرفت! اما حالا که نیستی دلم میگیرد... برگرد..... تحمل اولی اسان تر است!!! فقط برگرررررررد................
سيگار همراه با اشک ...!! چه طعم تلخي دارد انتظار ...!! وقتي ميداني هرگز اورا نميبيني ...!!
شیشه نازک احساس مرا دست نزن، چندشم میشود از لکه انگشت دروغ، آنکه میگفت که احساس مرا میفهمد،کو کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت....
دوستت دارم ، رازیست که در میان حنجره ام دق میکند ، وقتی که نیستی .
آنکـه واقعـا تـو را دوستـ دارد ...! به سـاز آرام ، بـودنتـ کفـایت می کنـد و هرگـز از تـو نمیخواهـد رقاصه سازهـایش باشـی...
ایـــن روزهــــا خــوابــــم نمـی آیــد … فـقــط مـــی خـــوابـــــم کــــه بیـــــدار نبــــاشــــم!...
تو را من “تو” کردم وگرنه “او” هم زيادت است پس اينقدر برايم ،شما,شما نکن
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}